ما در مطالب گذشته[1] به بیان نظریه سروش در باب وحی پرداخیتم و گفتیم که او قرآن را ساخته و پرداخته خود نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میداند. سپس به صورت مفصل به نقد این مدعای ایشان پرداخته و گفتیم که این سخن ایشان درست نیست و با آیات قرآن کریم نیز سازگاری ندارد. همچنین او برای اثبات ادعای خود وحی نبوت را به تجربه دینی و شهود عارفانه تشبیه کرد که در پستهای مستقلی به نقد آنها پرداختیم. در این نوشتار یکی دیگر از ادعاهای ...
در پست قبلی گفته شد که دکتر سروش در فرضیهای که ارائه میکند، قرآن را تجربه و کشف و شهود خود پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میداند. آقای سروش در برخی از تعبیرهای خود، وحی را از نسخ تجربه دینی دانسته است؛ چنان که گفته است مقوم شخصیت پیامبران همان وحی یا به اصطلاح امروز «تجربه دینی» است. در این تجربه پیامبر چنین میبیند که گویی کسی نزد او میآید و در گوش و دل او، پیام و فرمانهایی را میخواند و او را مکلف به ابلاغ ...
ما در پست قبلی به بیان و نقد نظریه دکتر سروش پرداختیم. لازم به ذکر است که سروش برای تبیین نظریهی خود، آنرا با کشف و شهودهای عارفانه مقایسه میکند و معتقد است پیامبر نیز مانند سایر عرفا حقایقی را مشاهده کرده، سپس آنها را با زبان خود بیان میکند. وی در این رابطه میگوید: «گویی در وحی تلاطم و جوششی در شخصیت پیامبر رخ میدهد و خودِ برتر پیامبر، با خودِ فروتر او سخن میگوید.»[1] شخصیت نیرومند پیامبر همه کار بود، هم کاشف ...