خداوند متعال زن و مرد را از یک جنس آفرید و هر دو را انسان نام نهاد و هر دو را اکرام کرد و فرمود: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا [اسراء/۷۰] ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتری دادیم». در این آیه شریفه سخن از فرزندان آدم(علیهالسلام) است، اعم از زن یا مرد(دختر یا پسر). لذا جنس زن با جنس مرد، هیچ تفاوتی ندارد و در پیشگاه خداوند منان مساوی هستند.
اما برای تولید نسل و ادامه حیات بشری، خداوند متعال به ناچار باید هم زن بیافریند و هم مرد، اگر فقط یک جنس را داشتیم، ادامه حیات برای بشر امکان نداشت. پس به حکمت الهی و برای امتحان انسان، برخی از انسانها را مونث و برخی دیگر را مذکر آفرید و برای هر دو وظایفی را مشخص کرد که برای سعادتمند شدن در دنیا و آخرت باید به آنها عمل کرد.
اما اینکه برخی از دختران میگویند: ای کاش ما پسر بودیم تا آزادی بیشتری داشتیم، سخن مناسبی نیست، زیرا اولا: خدا حکیم است و خود بهتر میداند چه به صلاح بنده اوست، چه بسا اگر دختری پسر میبود، با توجه به روحیه او در جمع اشرار و آدمکشان حرفهای قرار میگرفت و راه جهنم را میرفت، اما همین دختر بودن برای او بهتر بوده و او را به بهشت برین برساند. ثانیا: مگر پسرها آزادند و هیچ دستوری ندارند؟ پسرها نیز مانند دخترها احکام دارند و باید نماز بخوانند، روزه بگیرند و هزار حکم دیگر، بله در نحوه لباس پوشیدن مقداری با هم اختلاف دارند، ولی در سایر احکام با هم مساوی هستند. از طرفی اسلام وظایف بسیار سنگینی را برای مرد در نظر گرفته است و او را مامور کرده به دنبال کار برود و خرج زن و بچه خود را تامین کند، در حالیکه این مورد وظیفه زن نیست.
دختر و پسر به ظاهر مانند هم هستند و تفاوت چندانی در ظاهر ندارند؛ اما از حیث روحی و روانی با هم بسیار متفاوت هستند، روحیات دختر با پسر بسیار متفاوت است؛ لذا دستورات آنها نیز با هم فرق دارد، زن چون احساسات بیشتری دارد و این مورد هم بر طبق حکمت الهی است تا بتواند به درستی از عهده وظیفه مادری و تربیت فرزند برآید، در معرض خطر بیشتری است، لذا باید خیلی زودتر و بیشتر از پسر مواظب او بود، به همین خاطر است که او زودتر مکلف شده و چند سالی زودتر از پسر باید به احکام الهی گردن نهند؛ درست مانند گل که چون شکننده و ظریفتر است، بیشتر نیاز به مواظبت دارد.
بنابراین اگر در احکام و دستورات الهی بین دختر و پسر تفاوتی دیده میشود، باید به ریشه این تفاوت نگاه کرد، خداوند متعال خود خالق انسان و زن و مرد است، و به خوبی میداند چه چیزی آفریده و تمام زوایای زندگی و روحیات او را میشناسد، چرا که او همه چیز را به انسان داده است. پس اگر مثلا فرموده دختر باید بیشتر از پسر خود را بپوشاند، به این علت بوده که دختر یک روحیهای دارد، که این دستور به صلاح اوست و برای او مفید خواهد بود.
بدون شک یکی از روحیات دختران این است که بسیار بیشتر از پسرها دوست دارند خودنمایی کرده و جلب توجه کنند، به عبارت دیگر بسیار برای یک دختر دلنشین است در جمعی به او بگویند زیبا هستی، لذا برای اینکه جلب توجه کند در برخی موارد دست به کارهایی میزند که اسلام آنها را حرام کرده است، مثلا خود را آرایش کرده و بزک میکند، تا دیگران به او نگاه کرده و تحسین کنند و این مخالف انسانیت بوده و انسان را از یاد خدا دور میکند، بر همین اساس دستور حجاب برای زن آمده است.
از طرفی پسرها نیز نسبت به دخترها حریص بوده و با دیدن بدن نیمه عریان و باز او، بسیار تحریک شده و در برخی موارد، عنان از کف داده و حتی دیده شده که به دختران حمله هم کردهاند؛ لذا با پوشیده بودن زن، پسرها نیز در آرامش بیشتری هستند و جامعه کمتر دچار التهاب میشود؛ به همین خاطر، خداوند متعال به دختر از زمانیکه بالغ شده و مکلف به دستورات الهی میگردد، دستور میدهد که تمام بدن، سر و مقداری از صورت را بپوشاند تا هم جلوی آن حس زن را گرفته و به افراط نکشد و هم پسرها را کنترل کرده تا به دختران تعرضی نداشته باشند، به هیمن خاطر حجاب هم برای دختر مفید است و هم برای پسر.
پس اینکه میگویند: دختر حجاب داشته باشد تا پسر تحریک نشود، در واقع نیمی از حکمت حجاب است، چرا که ممکن است دختری بگوید به من چه ربطی دارد، تحریک شود؟ پاسخ مناسب این است که حجاب برای کنترل خود اوست، که نفسش سرکش نشود و به دنبال جلب توجه دیگران نرود.
از طرفی حجاب، در جامعه آرامش ایجاد کرده و جلوی بسیاری از تحرکات نفس را میگیرد، در صورت نبود حجاب، دختران برای جلب توجه پسران بسیار تلاش خواهند کرد و هر روز با خرید وسایل آرایشی جدید و لباسهای جدید، فشار اقتصادی زیادی بر خانواده تحمیل میکنند و از آن طرف پسرها نیز هر روز با قیافههای جدید و جذابیتهای جدید مواجه خواهند شد و تحریک شده و خود به خود جامعه آرامش خود را از دست داده و به نابودی میگراید. دختران عزیز باید بدانند یکی از این پسرها برادر خود اوست، شوهر خود اوست، امروزه بسیاری از خانوادهها به خاطر همین مساله از هم پاشیده میشود، مثلا شوهری با دیدن چهرهای زیبا، از زن خودش دلزده شده و به طلاق میاندیشد و اگر ممکن نباشد، احتمال اینکه روابط نامشروع شروع شود، بسیار زیاد است و هزاران مشکل دیگر.
شما نگویید که در غرب حجاب نیست، ولی این مشکلات هم نیست؛ زیرا این سخن درست نیست، بلکه در غرب خانواده که مهمترین تشکل جامعه است، از بین رفته و روابط نامشروع آنقدر زیاد شده است که کنترل آن برای دولتمران آنها امکان ندارد و تقریبا از دست رفته است.
بنابراین اینکه برخی میگویند حجاب حریم خصوصی است، درست نیست؛ حجاب مربوط به جامعه و عمومی است، درست مانند کسی که در کشتی نشسته است و میگوید من زیر پای خودم را سوراخ میکنم و به کسی هم ربطی ندارد، این سخن باطل است، زیرا او کل کشتی را غرق میکند، بیحجابی جامعه را بیمار و فلج میکند و برادر، عمو، دایی، پدر و شوهر خود ما نیز در امان نخواهند بود و دچار این آفت خواهند شد، چه بسا شوهر دختری جوان که با تازگی ازدواج کرده است، بعد از ۶ ماه به دختر دیگری علاقه پیدا کرده و زندگی به جهنم تبدیل شود و در نهایت به طلاق بیانجامد.
اینکه برخی دختران میگویند ما اگر حجاب داشته باشیم، به ما کار نمیدهند، هم سخن درستی نیست، زیرا اولا: کار اگر دولتی باشد، با حجاب بدون بهتر است و یکی از نکات مثبت او همین حجاب محسوب میشود؛ اما اگر خصوصی باشد، بهتر است سراغ این جور کارها نرویم، زیرا صاحبان این جور مشاغل بدون شک هدف دیگری در پیش دارند و میخواهند از دختر، سوءاستفاده کنند و بدون شک مسائل جنسی را مد نظر دارند، که در این صورت از حیث شرع و عقل، بهتر این است که این جور کارها را رها کنیم. پس حجاب به هیچ وجه مانع کار دختران ما نیست.